دانشجو فور یو

مرکز دانلود پایان نامه ,پروژه,تحقیق,مقالات و........

دانشجو فور یو

مرکز دانلود پایان نامه ,پروژه,تحقیق,مقالات و........

پروتکل درمان شناختی رفتاری اختلال استرس پس از سانحه (قربانیان تجاوز جنسی، کودک آزاری و ...)

پروتکل درمان شناختی رفتاری اختلال استرس پس از سانحه در 51 صفحه ورد قابل ویرایش به زبان فارسی با فرمت doc به همراه فایل زبان اصلی پروتکل
دسته بندی پکیج های درمانی روانشناسی
بازدید ها 1
فرمت فایل doc
حجم فایل 1697 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 51
پروتکل درمان شناختی رفتاری اختلال استرس پس از سانحه (قربانیان تجاوز جنسی، کودک آزاری و ...)

فروشنده فایل

کد کاربری 19695
کاربر

پروتکل درمان شناختی رفتاری اختلال استرس پس از سانحه در 51 صفحه ورد قابل ویرایش به زبان فارسی با فرمت doc به همراه فایل زبان اصلی پروتکل

ویژگی های کلی محصول :

آماده سازی در ۱2 جلسه درمانی

شامل توضیحات کامل درباره بیماری، تشخیص آن ، مفهوم ، اصول شناخت بیمار، شرح کامل 12 جلسه ارزیابی و درمان و منابع

توضیح کاملِ تک تکِ مراحل هر جلسه

در 51 صفحه ورد قابل ویرایش با زبان فارسی با فونت bnazanin اندازه ۱۴ فاصله خطوط ۱.۵

رفرنس دهی معتبر + تمامی منابع استفاده شده

برگرفته از فصل 6 کتاب International Handbook of Cognitive and Behavioural Treatments for Psychological Disorders که به رایگان همراه فایل دریافت می کنید .

نحوه دریافت : بلافاصله پس از پرداخت آنلاین ۲۹ هزار تومان ، قادر به دانلود خواهید بود .

فهرست مطالب موجود :

معرفی

بروز علائم به 3 دسته گروه تقسیم می شوند.

تئوری یادگیری

تکنیک های مدیریت اضطراب

تئوری پردازش احساسی

تکنیک های ارائه شده

درمان پردازش شناختی

پروتکل درمان پردازش شناختی ( جلسه به جلسه )

جلسه اول (مراحل و توضیحات هر مرحله)

جلسه دوم (مراحل و توضیحات هر مرحله)

جلسه سوم (مراحل و توضیحات هر مرحله)

جلسه چهارم (مراحل و توضیحات هر مرحله)

جلسه پنجم (مراحل و توضیحات هر مرحله)

جلسه ششم (مراحل و توضیحات هر مرحله)

جلسه هفتم (مراحل و توضیحات هر مرحله)

جلسه هشتم (مراحل و توضیحات هر مرحله)

جلسه نهم (مراحل و توضیحات هر مرحله)

جلسه دهم (مراحل و توضیحات هر مرحله)

جلسه یازدهم (مراحل و توضیحات هر مرحله)

جلسه دوازدهم (مراحل و توضیحات هر مرحله)

حساسیت پذیری چشمی و پردازش مجدد

دستورالعمل های آینده

مراجع و منابع (6 صفحه)

بخشی از متن :

اختلال پس از سانحه (PTSD) یک الگو از علائم را توصیف می کند که ممکن است در افرادی که تجربه ی استرس های پس از حادثه را داشته اند، پیشرفت کند.

PTSD با یک تشخیص رسمی در 1980 با ظهور DSM-III (APA,1980) ایجاد شد. اگر چه بسیاری از علائم PTSD از قبل شناخته شده بود. معیار ها به طور عمده از مطالعه بر روی سربازان جنگی حاصل شد. اما از آن زمان PTSD به طیف گسترده ای از گروه های آسیب دیده مانند بازماندگان تجاوز جنسی، سوء استفاده جنسی در کودکی، سوء استفاده فیزیکی ( مانند خشونت )، مجازات و همچنین بلایای طبیعی یا انسانی به کار برده شد. برای تشخیص PTSD مطابق DSM-IV (APA, 1994) فرد ابتدا باید تجربه، شواهد یا در غیر این صورت با یک رویداد که شامل مرگ واقعی، تهدید به مرگ ، آسیب جدی یا تهدید جسمی، فیزیکی است، داشته باشد. ثانیا ، پاسخ فرد به این رویداد شامل ترس شدید، بیزاری یا درماندگی باشد. بنابراین رویداد به عنوان ضربه ای تعریف می شود که شامل مرگ و یا آسیب جدی یا تهدید به مرگ و آسیب است و فرد نقش منفی قوی ای در پاسخ به رویکرد دارد.

در نسخه های قبلی DSM (APA, 1980; 1987) یک عامل استرس زای آسیب زننده به عنوان یک رویداد خارج از تجربه ی معمولی انسان تعریف شده است که تقریبا هر کسی آن را به شدت مضطرب می یابد.متاسفانه، به لحاظ تکنیکی، تجربه های رایج آسیب زننده مانند سوء استفاده های دوران کودکی، خشونت خانوادگی و تجاوز جنسی به علت فراوانی آن ها حذف شده اند. تعریف DSM-IV مشکل را از بین برده و تأکید می کند که تهدید مستقیم یا غیر مستقیم به طور ویژه باعث آسیب رساندن یک رویداد باشد. این از مطالعات متعدد تحقیقاتی حاصل شد که فهمیدند که تجربه ی تهدید زندگی یک عامل پیش بینی کننده مهم در پیشرفت PTSD است (Blank,1993; Davidson & Smith, 1990; Kilpatrick & Resnick, 1993; March, 1993).

نمونه ای از جلسات پروتکل درمانی :


جلسه 1:

  1. بررسی اجمالی درمان
  2. آموزش: PTSD و نشانه ها
  3. جمع آوری اطلاعات : علائم PTSD مراجع و علائم مربوطه
  4. آموزش: تئوری پردازش اطلاعات
  5. جمع آوری اطلاعات : حمله ی جنسی به مراجع
  6. ارائه ی اهداف و منطق درمان
  7. مشخص کردن تکلیف خانه : شرح آسیب

اهداف اصلی جلسه 1، آموزش، جمع آوری اطلاعات و ایجاد ارتباط است. به مراجع اطلاعاتی راجع به PTSD شرح داده می شود، اطلاعات تئوری پردازش ( از جمله ترکیب و تطابق ) چرایی PTSD و چگونگی حفظ آن توسعه می یابد.

معالج، مراجع را دعوت به بحث درباره ی نشانه ها می کند که برای او مشکل تر است و تأکید می کند که برای افرادی که در معرض آسیب بوده اند، تجربه ی چنین مواردی از علائم رایج است. در چارچوب این اطلاعات ، معالج یک مرور کلی از اجزای درمان ارائه می دهد. اهداف اصلی درمان را بیان می کند و پایه ی درمان را فراهم می سازد ( تئوری و منطق CPT را در بالا ببینید )

هدف از این کار این است که به مراجع کمک کند بفهمد که درمان چیست و اهمیت پیشگیری از درمان را بفهمد. از آنجایی که رفتار اجتنابی یک جزء اصلی از PTSD است وممکن است با درمان همراه شود، به مراجع هشدار داده می شود و تشویق می شود که از تمایل به انجام جلسات درمان آگاه شود یا تکالیف خانه واگذار شده را کامل کند. معمولا با پیش بینی رفتار اجتنابی و مشخص کردن هر تلاش بعدی برای دوری از اجتناب کردن، اکثر مراجعین کاملا با پروتکل درمانی موافقت می کنند. یکی دیگر از اهداف مهم این است که از مراجع دعوت می شود که درمان را به عنوان یک همکاری بین مراجع و معالج ببیند و درک کند که موفقیت بستگب به تلاش مراجع و معالج دارد. علاوه بر این، معالج از مراجع می خواهد به طور خلاصه آنچه برایش اتفاق افتاده را شرح دهد. بسیاری از مراجعین ما در حال حاضر تحت یک ارزیابی گسترده اند. بنابراین نیازی به بررسی عمق این مرحله ، نه در مورد ویژگی های آسیب و نه نشانه های بیمارنیست. به هر حال، با در نظر گرفتن آسیب، معالج قادر به تعیین یک حالت غیر داورانه برای پروتکل درمان است و می تواند بیان کند که تمرکز درمان به طور مستقیم بر تجربه ی آسیب خواهد بود. این همچنین اجازه می دهد تا معالج و مراجع با یکدیگر آشنا شده و برای معالج شروع پیش بینی مراجع است. در پایان جلسه، از مراجع خواسته می شود که حداقل یک صفحه در مورد مفهوم آسیب خود با توجه به باور هایش در مورد خود و دیگران بنویسد.


جلسه ی 2:

  1. مرور تکلیف: مراجع نظرات خود را اظهار می کند
  2. شناسایی نقاط ضعف
  3. معرفی ارتباط بین افکار و احساسات
  4. معرفی صفحات A-B-C
  5. تکلیف خانه : صفحات A-B-C

هدف این جلسه، شروع شناسایی نقاط ضعف مراجع است. در ابتدا معالج از مراجع در مورد اظهار نظراتی که نوشته است و چیز هایی که از آن یاد گرفته است سوال می کند. این به طور مختصر پردازش می شود و مراجع برای تلاش هایش در شروع تفکر درباره ی تجربه ی آسیبش تشویق می شود. سپس، از مراجع خواسته می شود تا اظهار نظرات خود را با صدای بلند بخواند. وظیفه معالج این است که به نکات مهم اظهار نظرات گوش کند. هنگامی که مراجع تمام کرد، معالج به مراجع کمک می کند تا نکات مهم را شناسایی کرده و برخی را به طور خلاصه شرح دهد. تلاش به هیچ چالش واقعی ای در این مرحله نمی شود. گاهی اوقات ممکن است معالج نقطه ضعف بعدی را برای تعیین این که باورهایش چقدر عمیق است استفاده کند. به عنوان مثال، برای یک مراجع که می گوید فکر می کند که به هیچ مردی نمی تواند اعتماد کند، معالج می تواند بپرسد آیا هیچ مردی نیست که شما به او اعتماد کنید؟ حتی یک نفر؟

بیشتر مراجعین می توانند حداقل یک یا دو مرد را معرفی کنند و این می تواند به آن ها کمک کند تا بفهمد که این باور مطلق نیست. دیگران ادامه می دهند که آن ها هرگز ملاقات با فردی که قابل اعتماد بود نداشته اند. این به معالج می گوید که مراجع چه انعطافی نشان می دهد و کار چقدر پیش می رود. این پروسه همچنین به مراجع دیدگاه های دیگر ممکن را معرفی می کند. بیشتر مراجعین این وظیفه را تکمیل می کنند. با این حال، هنگامی که رفتار های اجتنابی قوی اند، برخی مراجعین ممکن است بدون انجام تکالیف خود به مرحله ی بعدی بروند. در چنین مواردی ضروری است که معالج با ملایمت آن را برچسبی با عنوان اجتناب بزند ( هرچند بهانه ای برای مراجع ) و سپس مراجع را مجبور به انجام تکلیف در جلسه با معالج کند و تکلیف دوباره واگذار می شود. این، این پیام را القا می کند که تکالیف مهم اند و نمی توان از آن ها اجتناب کرد. پس از آن ارتباط بین افکار و احساسات معرفی شده است. به عبارت دیگر، آنچه ما فکر می کنیم بر چگونگی احساس و علم ما مؤثر است. به عنوان مثال یک دانش آموز در امتحان شکست می خورد او به خود می گوید:"من یک احمق هستم ". این اندیشه منجر به احساساتی مانند غم و ناراحتی ( در خود) می شود. اگر ، با این حال، او به خود بگوید :" تو خیلی مطالعه نکردی ، تو باید برای امتحان بعدی بیشتر مطالعه کنی."، دانش آموز ممکن است احساس ناراحتی کمی داشته باشد که او مطالعه نکرده و قصد دارد دفعه ی بعد بهتر عمل کند. افکار دقیق یا اظهار نظرات خود منجر به احساسات مناسب می شود در حالیکه تصورات نادرست و اظهار نظرات احساسات نا مناسب و غیر ضروری را ایجاد می کند. تصورات نا درست یا نامنطبق نتیجه ای از تشبیه و جایگزینی نامناسب اند. درک این ارتباط بعد از درمان زمانی که مراجع به چالش فکر کردن درباره ی این نکات می رسد مهم است. به منظور آموزش به مراجع، چگونگی مرتب سازی افکار و احساسات ، صفحات A و B و C معرفی شده اند ( شکل 1-6 ). ستون A برای رویداد هاست. ستون B برای افکار و ستون C برای احساسات است. در مثال بالا " من در امتحان شکست خورده ام " در ستونA نوشته شده است. " من یک احمق هستم " در ستون B و "من احساس غم و ناراحتی می کنم " در ستون C نوشته شده است. گاهی اوقات ما کلمات " من احساس می کنم" را در مقابل یک فکر قرار می دهیم ( من احساس می کنم یک احمق هستم ) و آن را یک احساس در نظر میگیریم در حالیکه واقعا یک فکر است ( من احمق هستم ) که باعث غم و عصبانیت می شود. بنابراین، مراجع 4 احساس اساسی ارائه می دهد : عصبانیت، غمگین بودن، خوشحالی و ترس. هر یک از این ها می تواند شدت متفاوتی داشته باشند و یا با سایر احساسات ترکیب و احساسات جدیدی بسازند. بنابراین ، از مراجع خواسته می شود برای تشخیص احساسش بر این 4 احساس تمرکز کند. برای تکلیف خانه، مراجع باید حداقل 2 صفحه ی A-B-C را هر روز انجام دهد.یکی باید درباره ی فکر در مورد تجاوز و دیگری می تواند در مورد یک اتفاق روزمره مثبت یا منفی باشد. از آن جایی که اکثر افراد راحت تر وقایع و یا احساسات را می یابند به مراجع برای شروع ستون A یا C معرفی می شود.


دانلود پایان نامه بررسی رابطه هوش شناختی و هوش هیجانی

فهرست مطالب

چکیـده. ۱

مقـدمه. ۳

بیان مسئله. ۶

اهمیت مسئله. ۷

هدف پژوهشی.. ۹

سؤال پژوهشی.. ۱۰

تعریف عملی مفاهیم و متغیـرهای مورد مطالعـه. ۱۰

مقیاس اندازه گیـری متغیـرها ۱۱

نقش متغیـرها ۱۱

پیشینـة پژوهش…. ۱۲

زمینـه نظری مسأله مورد پژوهش…. ۱۵

هوش شناختی.. ۱۸

سه نظر متداول.. ۱۸

منحنی توزیع هوش شناختی IQ… 20

هوش هیجانی.. ۲۱

فهرست ده هیجانی اساسی ایزارد: ۲۴

هـوش هیجانی و ارتباط آن با هـوش شناختی.. ۲۴

وراثت یا محیط در هـوش شناختی.. ۲۶

وراثت یا محیط در هـوش هیجانی.. ۲۸

آموزش هـوش هیجانی.. ۳۰

عوامل مؤثـر در هوش هیجانی.. ۳۳

پیشنهادات لازم جهت توسعـه بهـره هیجانی.. ۳۶

تقسیم بنـدی افـراد بر اساس IQ و EQ از دیـدگاه جک بلوک…. ۳۷

بررسی یافتـه‌های پـژوهشی موجـود. ۳۹

هوش هیجـانی و ارتباط آن با زناشـویی.. ۳۹

ضرورت پـژوهش…. ۴۱

الگوی رفتاری والدین و رشـد هوش هیجـانی.. ۴۲

الکسی تیمیا ۴۵

سابقـه تکاملی و اعتبـار تحولی.. ۴۷

طرح پژوهش…. ۴۹

جامعـه آماری و گروه نمونـه مورد مطالعـه. ۵۰

روش نمونـه برداری.. ۵۰

روش گـردآوری داده‌ها ۵۱

تعداد دانش آموزان روزانه: ۵۱

تعداد دانش آموزان شبانه: ۵۱

ابـزار پـژوهش…. ۵۱

معـرفی آزمون هـوش هیجانی بارـ آن.. ۵۲

معـرفی آزمون ماتریس‌های پیشرونـده ریـون بزرگسالان.. ۵۷

دستورالعمـل اجرای آزمـون.. ۵۹

روش تجـزیه و تحلیل داده ها ۶۱

آزمون فرضیـه. ۶۲

تفسیـر و نتیجه گیـری.. ۶۵

نتایج فرعی پژوهش…. ۶۵

محـدودیت‌ها ۶۶

الف) عامل تهدیـدکننـده روایی درونی پژوهش…. ۶۶

ب) عامل تهـدیدکننـده روایی بیـرونی پژوهش…. ۶۶

پیشنهادات… ۶۷

منابع. ۶۸

منابع

-      اکرامی – یاسمن، آیا می‌دانید که هوش هیجانی یا بهره هیجانی چیست؟

-      بامدادی- جلال، صالح صدوق‌پور- بهرام ۱۳۷۷، هوش چیست؟

-      جلالی-سید احمد، هوش هیجانی، ویژه‌نامه ارزشیابی تحصیلی، مفصلنامه تعلیم و تربیت شماره ۷۰ و ۶۹

-      حاجی‌زاده سابق- نسرین، پور جعفر- مزدک، ۱۳۸۰، هوش بهر یا هوش هیجانی کدامیک عامل موفقیت هستند؟ مجله اطلاعات علمی شماره یک سال شانزدهم، صفحه ۴۳

-      خائف الهی- احمد علی، دوستار- محمد ۱۳۸۲، ابعاد هوش هیجانی، شماره ۱۸

-      سالووی- پیتر، مقاله هوش عاطفی در زندگی روزمره

-      فیرس-ای-جری، ترال-تیموتی- جی۲۰۰۲ روانشناسی بالینی مفاهیم روش‌ها و حرفه‌ها، مترجم مهرداد فیروزبخت، تهران، انتشارات رشد.

-      گلمن- دانیل، ۱۹۹۸، هوش هیجانی، مترجم نسرین پارسا، انتشارات رشد.

-      متین راد، هوش هیجانی کاربردها و رهیافت‌ها، ماهنامه روانشناسی جامعه.

-      مختاری‌پور- مرضیه، سیادت- سیدعلی، امیری-شعله. هوش هیجانی و اختلالات آسیب‌شناختی. فصلنامه تازه‌های روان‌درمانی. سال یازدهم شماره ۴۱ و ۴۲

-      مؤسسه تحقیقاتی سینا، هوش هیجانی

-      نوریان- مهدی، هوش هیجانی، سال دوم شماره ۲۴

-      هوش هیجانی و هوش عمومی، ۱۳۸۵

چکیده

در این پژوهش ما به بررسی رابطه بین هوش هیجانی و هوش شناختی پرداختیم با این سؤال که آیا بین هوش شناختی و هیجانی رابطه وجود دارد؟

از جامعه یک نمونه صدنفری انتخاب کردیم. روش آزمایشی ما روش همبستگی بود که با استفاده از دو آزمون هوش هیجانی باران و هوش ریون بزرگسالان روی نمونه مورد نظر اجرا شد. ابتدا دانش آموزان سنین ۱۷-۱۸ ساله را جدا کردیم و از این تعداد به صورت تصادفی ۱۰۰ نفر انتخاب کردیم و بعد آنها را به گروههای ده تایی تقسیم کردیم و دو آزمون نامبرده را روی تک تک این گروه‌ها به صورت جداگانه به اجرا درآوردیم. در تجزیه و تحلیل داده‌ها نیز از فرمول T استفاده کردیم.

در نهایت نتیجه‌ای که به دست آوردیم این بود که هیچ رابطه معناداری بین دو هوش شناختی و هیجانی وجود ندارد. در واقع متوجه شدیم که این دو هوشبهر مستقل از یکدیگرند و نمی توان گفت فردی که هوش شناختی (IQ) بالایی دارد حتماً هوش هیجانی (EQ) بالایی نیز خواهد داشت.

مقـدمه

هوش[۱] چیست؟ همان استعداد است؟ قوه ابتکار است؟ قدرت یادگیری است؟ تعریف‌های متنوعی از هوش شده است. در واقع در تعریف واژه هوش اتفاق نظر میان روانشناسان وجود ندارد و برای تعریف آن از ویژگی هایش استفاده می‌شود هنگامی که هوش مورد مطالعه قرار می‌گیرد  خود هوش نیست بلکه رفتار یا عملکرد هوشمندانه است. در مفهوم هوش استعداد فکری بنیادینی وجود دارد این استعداد فکری توان داوری است و می‌توان آن را « حس خوب » « حس علمی» و استعداد فکری فرد برای تطبیق با محیط نامید. بنابراین خوب داوری کردن، خوب درک کردن و خوب استدلال کردن فعالیت‌های اساسی هوش اند. همان طور که ملاحظه می‌شود تعریف هوش به اندازه کافی روشن نیست بدیهی است که سمت بخشی دقیق آن نیز به آسانی میسر نخواهد بود.

آزمون‌های متنوعی برای سنجش هوش شناختی۱ ابداع شده است که هر کدام نقاط مثبت و منفی مخصوص به خود دارند. آن چه در این راستا مشخص است این است که هوش شناختی که به طور صنعتی با هوش بهر مشخص می‌شود می‌کوشد بی آن که به سایر جنبه‌های شخصیت و رفتار توجه کافی داشته باشد استعداد افراد را برای درک یادگیری یا داوری تفکر منطقی حل مسایل و امثال آن مورد ارزشیابی قرار دهد. به سخن دیگر نباید تنها به تشخیص حدود توانایی‌ها یا ناتوانایی‌ها با ناتوانیهای شناختی افراد اکتفا شود بلکه لازم است برآورد قابل قبولی نیز از حدود توانایی‌ها یا ناتوانایی‌های اجتماعی وی داشته باشیم تا بتوانیم به گونه‌ای قابل قبول جای او را روی پیوستاری از کمترین میزان توانشی ذهنی تا بالاترین آن مشخص کنیم. هوش هیجانی۱ آن بعدی از توانمندی‌های فرد را اندازه می‌گیرد که در آزمون‌های هوش شناختی قابل ارزیابی نیست.

هوش غیرشناختی ابعاد شخصی هیجانی اجتماعی و حیاتی هوش را که اغلب بیشتر از جنبه‌های شناختی آن در عملکردهای روزانه مؤثرند مخاطب قرار می‌دهد هوش هیجانی با توانایی درک خود و دیگران، خودشناسی و دیگرشناسی، ارتباط با مردم و سازگاری فرد با محیط پیرامون خویش پیوند دارد. پیتر سالوی۲ ضمن اختراع اصطلاح سواد هیجانی به پنج حیطه در این مورد اشاره می‌کند.

۱-  شناخت حالات هیجانی خویش: یعنی خودآگاهی.

۲-  اداره کردن هیجان ها: یعنی مدیریت هیجان‌ها به روش مناسب.

۳-  خودانگیزی: یعنی کنترل تکانش‌ها تأخیر در ارضای خواسته‌ها و توان قرار گرفتن در یک وضعیت روانی مطلوب.

۴-  تشخیص دادن وضع هیجانی دیگران، همدلی.

۵-  برقراری رابطه با دیگران (سید احمد جلالی).

بر اساس مطالعات دانیل گلمن۱ در بهترین شرایط همبستگی اندک بین هوش شناختی و برخی از ابعاد هوش هیجانی وجود دارد. وی اظهار می‌دارد که هوش شناختی تنها ۲۰ درصد از موفقیت‌ها را باعث می‌شود و ۸۰ درصد از موفقیت‌ها به عوامل دیگر وابسته است و سرنوشت افراد در بسیاری از موقعیت‌ها در گرو مهارت هایی است که افراد با ضریب هوش بالا و همچنین موفقیت غیرمنتظره افراد دارای هوش متوسط را تعیین می‌کند. یعنی افرادی با داشتن هوش شناختی متوسط و هوش هیجانی بالا خیلی موفق تر از کسانی هستند که هوش شناختی بالا و هوش هیجانی پایین دارند. (سایت fekreno.org)

بیان مسئله

هوش هیجانی مبحثی تقریباً جدید است در دنیای روانشناسی و به طور تخصصی تر در دنیای مباحث مربوط به توانایی‌های ذهن به همین خاطر بر آن شدیم که درباره این موضوع و رابطه اش با هوش شناختی به تحقیق  بپردازیم هوش هیجانی به این دلیل عنوان شده است که دارای نگرش عملی و کاربردی سرشاری است که با معیارهای محدود قدرت منطقی ذهن قابل اندازه گیری نیست. هوش شناختی یا همان IQ جنبه‌های شناختی و منطقی ـ انتزاعی هوش را اندازه می‌گیرد ولی هوش هیجانی یا EQ قسمتی از هوش انسانی است که نشانگر مهارت‌های درونی و ارتباطی است.

در واقع هوش هیجانی کنترل تکانه انگیزش یک مهارت سطح بالا بوده که هیچ گاه در آزمون‌های هوش شناختی قابل اندازه گیری نمی باشد. حال سؤالی که اینجا مطرح می‌شود این است که آیا بدین هوش شناختی و هوش هیجانی رابطه‌ای است؟ آیا می‌توان گفت فردی که دارای هوش شناختی بالایی است هوش هیجانی بالایی نیز دارد؟

اهمیت مسئله

یک موفقیت بزرگ معمولاً نیازمند سطح خاصی از هوش شناختی و به خصوص هوش هیجانی است فردی که قادر است هیجانات را درک کند به عبارت دیگر درک معانی آنها و این که چطور خمیره شان با هم منرجع می‌شود و چطور در طول زمان رشد می‌کنند حقیقتاً با گنجایش فهم حقایق بنیادی طبیعت بشری و روابط بین فردی ما نویس می‌شود مورد تمبید قرار می‌گیرد افرادی که دارای هوش هیجانی بالا بوده به طور منظم با حالات بی ثباتی خلقی مواجه شده و بر آنها فائق می‌آیند و این نیازمند فهم قابل توجهی از خلقیات می‌باشد. (هوش هیجانی و هوش عمومی ۱۳۸۵)

تفاوت‌های موجود در این سطح هوش دارای خودباوری، داشتن خلاقیت، هدفمند بودن و میزان بصیرت و تصورات شخصی قوی و به عبارت دیگر همان هوش درونی است. هوش شناختی به ما می‌گوید که چه کار می‌توانیم انجام دهیم در حالی که هوش هیجانی به ما می‌گوید چه کار باید انجام دهیم مطالعات انجام شده نشان دهنده تأثیر هوش هیجانی در زندگی روزمره است در حوزه هایی مثل آسیب شناسی روانی تعلیم و تربیت، روابط میان فردی، رضایت حرفه‌ای و شغلی، سلامت جسمی، فعالیت‌های اقتصادی و تجاری و بهزیستی روانی مورد استفاده قرار می‌گیرد. در موقعیت‌های بحران و خاص فردی هوش بالایی دارد که بتواند در زمینه مدیریت و تنظیم عواطف درست عمل کند. تنظیم عواطف برای تبدیل شدن به انسان هایی خردمند، سالم و ثروتمند کمک می‌کند. تحریک عواطف در جهت مثبت منجر به تقویت انگیزه و مبارزه برای رسیدن به هدف می‌شود.

گاهی بی توجهی به نقش عواطف در برانگیختگی مانع حرکت و درک موفقیت‌های زندگی می‌گردد. (پیتر سالووی)

در گذشته در کشورهای صنعتی در مصاحبه‌های استخدامی بیشتر به نمره هوش شناختی (IQ) یک فرد توجه می‌شد. ولی امروزه بیشترین تأکید معیار استخدامی در این کشورها بر نمره هیجانی فرد یا هوش هیجانی فرد است و افرادی که از نظر هیجانی سالم باشند دارای نمره هیجانی بالایی هستند. بنابراین امروزه دانشمندان معیار سنجش فرد را هوش هیجانی (EQ) می‌دانند. زیرا مشاهده شده که (EQ) بالا در موفقیت افراد تأثیر فراوانی دارد البته مشروط بر این که فرد از یک (IQ) نرمال برخوردار باشد. در واقع فقط هوش مدنظر نیست بلکه چگونگی کنار آمدن فرد با خود و دیگران و اداره کردن هیجانات مهم است. خلاصه این که امروزه محققان هوش هیجانی را به عنوان هوش حقیقی مطرح می‌کند.

هدف پژوهشی

بررسی رابطه بین هوش شناختی و هوش هیجانی در دختران مقطع پیش دانشگاهی.

سؤال پژوهشی

آیا بین هوش شناختی و هوش هیجانی رابطه‌ای وجود دارد؟

تعریف عملی مفاهیم و متغیـرهای مورد مطالعـه

هوش هیجانی به آن نمره‌ای که از آزمون هوش هیجانی بار ـ آن۱ به دست می‌آید می گویند.

 هوش شناختی به آن نمره‌ای که از آزمون هوش ریون۱ بزرگسالان به دست می‌آید می گویند.

مقیاس اندازه گیـری متغیـرها

هوش شناختی = مقیاس فاصله ای

هوش هیجانی = مقیاس فاصله‌ای

نقش متغیـرها

هوش شناختی = متغیر ملاک

هوش هیجانی = متغیر پیش بینی

پیشینـة پژوهش

جهت دریافت فایل کامل بررسی رابطه هوش شناختی و هوش هیجانیلطفا آن را خریداری نمایید

قیمت فایل فقط 7,000 تومان

خرید