دانشجو فور یو

مرکز دانلود پایان نامه ,پروژه,تحقیق,مقالات و........

دانشجو فور یو

مرکز دانلود پایان نامه ,پروژه,تحقیق,مقالات و........

چگونگی ارتباطات در داخل سازمانها و مشاوره مدیریت با کارکنان

مقاله چگونگی ارتباطات در داخل سازمانها و مشاوره مدیریت با کارکنان مربوطه به صورت فایل ورد word و قابل ویرایش می باشد و دارای ۳۶ صفحه است بلافاصله بعد از پرداخت و خرید لینک دانلود مقاله چگونگی ارتباطات در داخل سازمانها و مشاوره مدیریت با کارکنان نمایش داده می شود، علاوه بر آن لینک مقاله مربوطه به ایمیل شما نیز ارسال می گردد
دسته بندی مدیریت
بازدید ها 0
فرمت فایل doc
حجم فایل 39 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 37
چگونگی ارتباطات در داخل سازمانها و مشاوره مدیریت با کارکنان

فروشنده فایل

کد کاربری 2036
کاربر

چگونگی ارتباطات در داخل سازمانها و مشاوره مدیریت با کارکنان

فهرست

فصل ۱: ارتباط در سازمان.. ۱

مفهوم ارتباط.. ۱

عوامل ایجاد ارتباط در سازمانها. ۲

۱-میزان اختیار:. ۲

۲-ترکیب:. ۲

۳-هم ارزشی گروهی:. ۲

۴-نقش سازمانی:. ۳

۵-علایق و اعتقادات اعضای سازمانی:. ۳

انواع ارتباط در یک سازمان.. ۴

انواع ارتباطات در یک سازمان (Communication). 5

اهمیت ارتباط در سازمان.. ۶

غایتهای حاصل از ارتباط.. ۸

-افزایش کارایی و بهره وری:. ۸

- ایجاد تغییرات سازمانی:. ۸

-پیش بینی و جل گیری از تنش های سازمانی.. ۸

- پاسخگویی به نیازهای کارکنان و افزایش روحیه:. ۹

- تحکیم وضعیت کارکنان:. ۹

- ایجاد همبستگی بین اعضا و سازمان:. ۱۰

ارتباطات سازمانی را چگونه برقرار کنیم؟. ۱۰

اول- توجه به ویژگیهای گیرنده پیام. ۱۰

دوم- ایجاد تسهیلات ارسال پیام. ۱۱

سوم- آگاهی از نتیجه پیام. ۱۱

پیشنهادهای مربوط به بهبود ارتباطات در سازمان.. ۱۲

الف- در خصوص ارتباطات رسمی.. ۱۲

ب- در خصوص ارتباطات غیررسمی.. ۱۳

فصل ۲-انواع جلسات در سازمان.. ۱۵

جلسة گروه موافق و مخالف.. ۱۵

جلسة گروه همسو. ۱۵

میزگرد. ۱۵

سمینار. ۱۶

سمپوزیم. ۱۶

جلسة مجمع عمومی.. ۱۶

کنفرانس… ۱۶

کنگره. ۱۷

فصل ۳-نفوذ در دیگران.. ۱۸

الگوهای نفوذ در دیگران.. ۱۹

قدرت و اختیار:. ۲۰

نفوذ از راه تهدید اجبار:. ۲۲

نفوذ از راه مهارت و استادی:. ۲۳

نفوذ از راه همکاری و همیاری (تشریک مساعی) :. ۲۴

خلاصه. ۲۹

بهبود ارتباطات — نکاتی برای مدیران.. ۳۰

نکاتی ویژه در برقراری ارتباط موثر برای مدیران:. ۳۰

منابع و ماخذ:. ۳۱

فصل ۱: ارتباط در سازمان

مفهوم ارتباط

ارتباط در لغت به معنی مشارکت در یک نظر و ایجاد رابطه برای انتقال یک خبر به کار رفته است.از اواخر سالهای ۱۹۳۰ وپس از انتشار مقاله ای تحت عنوان(اطلاعات یک مسعله ی اندیشه است)به مرور اندیشمندان درصدد بررسی ارتباطات از طریق ریاضیات برآمدند.رفته رفته مفهوم ارتباطات به فرایند اطلاعات تبدیل شد.متعاقب این امر(سیبرنتیک)عنوان شد که آن عبارت است از مجموعه تعوریهای مربوط به قانونمند ساختن انتقال و دریافت یک خبر بین انسان و ماشین.

ارتباطات و اطلاعات به عنوان اساس هستی انسانها مطرح شده است.چونکه بدین وسیله مکنونات، خواسته ها، نظرات، از فردی به فردی منتقل و درنتبجه نیازها رفع میشود.بدین گونه بقای حیات انسانی فراهم میگردد.با توجه به آنچه که بیان شد میتوان گغت که در ایجاد ارتباط ,دو طرف وجود دارد.طرفی که اطلاعات را منتقل میکند و طرفی که اطلاعات را دریافت میدارد و با درک خود,آن را تفسیر میکند و نسبت به آن واکنش نشان میدهد.ملاحظه میشود که در ارتباط بر اساس داد و ستد داده و ستانده اطلاعات جریانی بین دو یا چند نفر بوسیاه کلام،علامت،اصطلاحات و رمزها در راستای تفهیم یک خبر رسمی یا غیر رسمی برقرار میشود.ارتباطات با اطلاعات تفاوت دارد.چون ارتباطات برای دریافت اطلاعات،وسیله قرار میگیرد.بطور مثال:فرادستی با فرودستی ارتباط برقرار میکند،تا اطلاعات یا اخباری را به او منتقل کند،ملاحظه مبشودکه ارتباطات، وسیله انتقال پیام درسازمان است.تا بدین گونه تغییرات مطلوب در سازمان بوجود آید.ارتباطات در سازمانهابه صورت اجباری و تمایلی بوجود می اید.در ایجاد نوع اول،فرهنگ سازمانی و در ایجاد نوع دوم،فرهنگ نیروی انسانی دخالت دارد. ارتباطات به هر صورتی که در سازمان برقرار شود،در ایجاد آنها عواملی دخالت دارد.

عوامل ایجاد ارتباط در سازمانها

هر انسانی قبل از ورود در سازمان با تفاوتهای رفتاری همراه است.حیات سازمانی مرهون انواع ارتباطی است که در ایجاد آن دخالت دارد. این ارتباطات در سایه عوامل مختلفی به وجود می آید و عبارتند از:

۱-میزان اختیار:

کار مسترک که در سازمان جاری است،از نظر اجرایی و پذیرش مسعولیت و نظارت بر انجام وظیفه،آمریت و ماموریت را در سازمان بوجود می آورد.این امر نشعت گرفته از میزان اختیاری است که هر فرد در حیطه مسعولیت خود دارد.درنتیجه،سبب ایجاد روابط بین فرادست، فرودست و ارباب رجوع میشود.

۲-ترکیب:

کار سازمانی در قلمرو کاری نیاز به ترکیب کار اعضای مختلف دارد. بنابر این جهت ایجاد این ترکیب،کارگزاران باید با هم مرتبط شوند.ملاحظه میشود که فعالیت سازمانی که در نهایت به محصول،تولید،خدمت و یا به ترتیبی منجر میشود،مرهون ایجاد ارتباط اعضای سهیم در ایجاد آن کارند.

۳-هم ارزشی گروهی:

انساها برای رفع نیازهای خود،محتاج به یکدیگرند.هم ارزشه،عامل عمده ای است که انسانهای نیازمند را به یکدیگر پیوند میدهد.در درون سازمانها،به دور از سلسله مراتب،در اثر مجاورت و مشاهبت کاری،انسانها با ارزشهای مشابه،یکدیگر را پیدا میکنندو در ساعاتفراغت و به دور از محدودیت کاری با هم ،رابطه بر قرارمیکنند.این نوع روابط که جنبه بی ریایی و همزبانی دارد،در تکوین شخصیت انسانی،اهمیت خاص دارد.چون فرد میتواند براحتی خواسته های خود را بیان کند، خود را بنمایاند، بخواهد و خواسته شود.همزبانی بین انسانهای سازمانی،در قالب هم ارزشی گروهی متجلی میشود که در ایجاد تغییر و تثبیت رفتار فردی موثر واقع میشود.

۴-نقش سازمانی:

هر عضو سازمانی برای ایفای نقشی وارد سازمان میشود.به محض پذیرفته شدن،عضو در سازمان متعهد میشود تا فعالیتهایی، را طبق نظام سازمانی انجام دهد. انجام این فعالیتها، عضو سازمانی را موظف میسازد و برای او وظایفی را تعیین میکند.انجام وظایف در پایگاههای مختلف سازمانی موجب ایجاد ارتباطات با افراد مختلف در سازمان میشود.

۵-علایق و اعتقادات اعضای سازمانی:

انسانا در هر مرتبه و مقام که قرار گیرند،با علایق و اعتقادات خاصی زندگی میکنند.شاید بتوان گفت در سایه نوع علایق و اعتقادات است که افراد با نگرشهای مختلف در جهان زندگی میکنند. و به قول (یکی درد و یکی درمان پسندد ،یکی وصل و یکی هجران پسندد) یکی مال اندوزی پیشه میکند،یکی توجه به دنیا و آخرت دارد و یکی اعراض از این جهان دارد و متوجه آخرت است.

در ایجاد علایق افراد نوعی منطق حاکم است که هرچند بر تعقل و تفکر انسانی استوار است ولی توجیه آن امری بس مشکل است. نیروی انسانی نیز از این امر برخوردار است.مجموعه علایق و اعتقادات اعضای یک سازمان در ایجاد ارتباط سازمانی آنها دخالت دارد.

انواع ارتباط در یک سازمان

در یک سازمان ارتباطی به قرار زیل جریان دارد:

- ارتباط عام:که مربوط است به کلیه امور و اطلاعات در خصوص محیط کاری.

- ارتباط رسمی:که بین اعضا و سازمان از قبل در ساختار سلسله مراتبی سازمان تعیین شده است.

- ارتباطات غیر رسمی یا خود به خودی:که به صورت مستقل و آزادانه بین کل اعضای سازمان برقرار میشود.این نوع ارتباطات در توزیع اطلاعات مثبت و منفی بدون منع قانون به صورت تمایلی به وجود می آید.

- ارتباطات بالا به پایین:ارتباطاتی که پیام را از راس هرم سازمانی به طرف پایین در سلسله مراتب به جریان میگذارد.از این طریق چارچوب رویه های اجرایی،سیاستها و خواسته های سازمانی اعضا روشن میشود.

- ارتباطات پایین به بالا:ارتباطاتی که اطلاعات را از پایین سازمان به راس هرم سازمانی منتقل میکند. از این طریق،فعالیتها،جهت تصمیم گیری و اراعه طریق گزارش میشود.

- ارتباطات عمودی:ارتباطاتی که بین فرادست و فرودست چه در سلسله مراتبکل سازمان یا درسلسله مراتب یک واحد سازمانیبرقرار میشود.این ارتباطات مربوط به دستور اجرا و یا فرماندهی مدیریت است.

- ارتباطات افقی:ارتباطاتی که بین افراد یا گروههای سازمانی بدون موجودیت سلسله مراتب در رابطه با امور اجرایی برقرار میشود.این نوع ارتباطات مربوط به همردیفان سازمان است که نسبت به هم برتری یا کهتری ندارند. این نوع ارتباطات موجبات هماهنگی کاری را فراهم می آورد.

انواع ارتباطات در یک سازمان (Communication)

در یک سازمان ارتباطی به قرار ذیل جریان دارد:

- ارتباطات عام: که مربوط است به کلیه امور و اطلاعات در خصوص محیط کاری.

- ارتباطات رسمی: که بین اعضا و سازمان از قبل در ساختار سلسله مراتبی سازمان تعیین شده است.

- ارتباطات غیر رسمی و یا خودبه خودی: که به صورت مستقل و آزادانه بین کل اعضای سازمان برقرار می شود. این نوع ارتباطات در توزیع اطلاعات مثبت و منفی بدون منع قانون به صورت تمایلی به وجود می آید.

- ارتباطات بالا به پایین: ارتباطاتی که پیام را از راس هرم سازمانی به طرف پایین در سلسله مراتب به جریان می گذارد. از این طریق چارچوب رویه های اجرایی، سیاستها و خواسته های سازمانی اعضا روشن می شود.

- ارتباطات پایین به بالا: ارتباطاتی که اطلاعات را از پایین سازمان به راس هرم سازمانی منتقل می کند. از این طریق، فعالیتها، جهت تصمیم یگری و ارائه طریق گزارش می شود.

- ارتباطات عمودی: ارتباطاتی که بین فرادست و فرودست، چه در سلسله مراتب کل سازمان و یا در سلسله مراتب یک واحد سازمانی برقرار می شود. این ارتباطات مربوط به دستور اجرا و یا فرماندهی مدیریت است.

- ارتباطات افقی: ارتباطاتی که بین افراد یا گروههای سازمانی، بدون موجودیت مربوط به همردیفان سازمان است که نسبت به هم برتری یا کهتری ندارند. این نوع ارتباطات موجبات هماهنگی کاری را فراهم می آورد.

اهمیت ارتباط در سازمان


چند توصیه برای آموزش مدیریت

چند توصیه برای آموزش مدیریت اولین اولویت در آموزش ، کمیته راهبری کیفیت است آموزش این گروه باید اولین کار نماینده مدیریت یا مشاوراستخدامی باشد ، زیرا آنها مسئوول اجرای کل سیستم کیفیت هستند و مدیریت باید به سرعت شناخت کاملی از جزئیات استانداردها بدست آورد آنها باید از تلاش اجرای درون سازمان مربوط به خود پشتیبانی نموده ، آماده پاسخگویی به پرسش های
دسته بندی مدیریت
بازدید ها 0
فرمت فایل doc
حجم فایل 28 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 22
چند توصیه برای آموزش مدیریت

فروشنده فایل

کد کاربری 2036
کاربر

چند توصیه برای آموزش مدیریت

چند توصیه برای آموزش مدیریت :

اولین اولویت در آموزش ، کمیته راهبری کیفیت است . آموزش این گروه باید اولین کار نماینده مدیریت یا مشاوراستخدامی باشد ، زیرا آنها مسئوول اجرای کل سیستم کیفیت هستند و مدیریت باید به سرعت شناخت کاملی از جزئیات استانداردها بدست آورد . آنها باید از تلاش اجرای درون سازمان مربوط به خود پشتیبانی نموده ، آماده پاسخگویی به پرسش های کارکنان خود باشند . آگاهی و دانش مشروح آنها مؤثرترین ابزار برای نشان دادن تلاش سازمانهای تحت مسئوولیت آنها در حمایت از فرایند دریافت گواهی می باشد . نخست باید یک دیدگاه کلی از کل استانداردها به کمیته راهبری کیفیت داده شود . لازم است آنها درکی کلی و عمیق از استانداردها و روند دریافت گواهینامه داشته باشند . آموزش آنها باید به روشنی بیانگر نقش رهبرگونه و مسئوولیت آنها در اداره سیستم کیفیت باشد . باید به کمیته راهبری کیفیت جزئیات ISO 9000 را نیز آموزش داد . بدین منظور ، در جلسات آموزش مرور دقیق و جزء به جزء هر عنصر از استاندارد باید انجام شود ، و بار دیگر هر مدیر باید بتواند براحتی نظرات و سئوالات خود را بیان کند . بعلاوه کمیته راهبری باید در مورد هر عنصر ، نیازمندیها و ارزش تجاری آن ، به تفاهمی جامع برسد. چند توصیه برای آموزش سطوح سرپرستی : تمامی سرپرستان باید آموزشی جامع دیده باشند تا بتوانند به پرسش های کارکنان پاسخ گویند . آنها باید هدف زمانبدی و دلایل پیگیری دریافت گواهی را درک کنند . افرادی که در پست های سرپرستی انجام وظیفه می کنند ، باید یک درک و شناخت کلی از استاندارد ISO 9000 و گواهینامه سیستم کیفیت داشته باشند . افراد شاغل در پستهای سرپرستی ، مسئوول آموزش نیروی کار می باشند . هیچ روشی برای یادگیری مطالب ، بهتر از آمادگی برای آموزش آن به دیگران نیست . این روش دو مزیت دارد : نخست در جهت گسترش درک و آگاهی سرپرستان گروه می باشد . دوم به روشنی نشان دهنده تعهد و حمایت آنها نسبت به بقیه نیروی کار است . چند توصیه برای آموزش نیروی کار : برای برآوردن نیازهای آموزشی نیروی کار ، لازم است دوره ای برگزار کنید و طی آن هدف دریافت گواهی و مفاهیم اساسی استانداردها را آموزش دهید . آموزش باید به پرسش های زیر پاسخ گوید : · ISO چیست ؟ · مجموعه استانداردهای ISO 9000 چه هستند ؟ · نیازمندیهای عمومی استانداردها کدامند ؟ · چرا باید پیگیر دریافت گواهی باشیم ؟ · دریافت گواهینامه چه مزایایی دارد ؟ · روند دریافت گواهینامه کدام است ؟ بعلاوه مهمترین نکته این است که ، این آموزش مقدماتی باید در شناخت و آگاهی هر فرد نسبت به تأثیر اجرای استانداردها بر شغلش کمک کند. کارکنان می خواهند بدانند که چه انتظاری از آنها وجود دارد و چه تغییراتی را می توانند انتظار داشته باشند . هر کارمندی باید بتواند در این تغییرات لازم ، سود و منفعت شخصی بیابد . در غیر این صورت در برابر تغییرات مقاومت می کند . نباید انتظار داشته باشید که نگرانی آنها را در یک دوره آموزشی کم کرده و حس ارزشمندی را برای دریافت گواهینامه بوجود آورید . انجام چنین کاری نیاز به اطلاع رسانی و کمک مستمر دارد .


چند توصیه برای آموزش مدیریت :

اولین اولویت در آموزش ، کمیته راهبری کیفیت است . آموزش این گروه باید اولین کار نماینده مدیریت یا مشاوراستخدامی باشد ، زیرا آنها مسئوول اجرای کل سیستم کیفیت هستند و مدیریت باید به سرعت شناخت کاملی از جزئیات استانداردها بدست آورد . آنها باید از تلاش اجرای درون سازمان مربوط به خود پشتیبانی نموده ، آماده پاسخگویی به پرسش های کارکنان خود باشند . آگاهی و دانش مشروح آنها مؤثرترین ابزار برای نشان دادن تلاش سازمانهای تحت مسئوولیت آنها در حمایت از فرایند دریافت گواهی می باشد .

نخست باید یک دیدگاه کلی از کل استانداردها به کمیته راهبری کیفیت داده شود . لازم است آنها درکی کلی و عمیق از استانداردها و روند دریافت گواهینامه داشته باشند . آموزش آنها باید به روشنی بیانگر نقش رهبرگونه و مسئوولیت آنها در اداره سیستم کیفیت باشد .

باید به کمیته راهبری کیفیت جزئیات ISO 9000 را نیز آموزش داد . بدین منظور ، در جلسات آموزش مرور دقیق و جزء به جزء هر عنصر از استاندارد باید انجام شود ، و بار دیگر هر مدیر باید بتواند براحتی نظرات و سئوالات خود را بیان کند . بعلاوه کمیته راهبری باید در مورد هر عنصر ، نیازمندیها و ارزش تجاری آن ، به تفاهمی جامع برسد.

چند توصیه برای آموزش سطوح سرپرستی :

تمامی سرپرستان باید آموزشی جامع دیده باشند تا بتوانند به پرسش های کارکنان پاسخ گویند . آنها باید هدف زمانبدی و دلایل پیگیری دریافت گواهی را درک کنند . افرادی که در پست های سرپرستی انجام وظیفه می کنند ، باید یک درک و شناخت کلی از استاندارد ISO 9000 و گواهینامه سیستم کیفیت داشته باشند .

افراد شاغل در پستهای سرپرستی ، مسئوول آموزش نیروی کار می باشند . هیچ روشی برای یادگیری مطالب ، بهتر از آمادگی برای آموزش آن به دیگران نیست . این روش دو مزیت دارد : نخست در جهت گسترش درک و آگاهی سرپرستان گروه می باشد . دوم به روشنی نشان دهنده تعهد و حمایت آنها نسبت به بقیه نیروی کار است .

چند توصیه برای آموزش نیروی کار :

برای برآوردن نیازهای آموزشی نیروی کار ، لازم است دوره ای برگزار کنید و طی آن هدف دریافت گواهی و مفاهیم اساسی استانداردها را آموزش دهید . آموزش باید به پرسش های زیر پاسخ گوید :

· ISO چیست ؟

· مجموعه استانداردهای ISO 9000 چه هستند ؟

· نیازمندیهای عمومی استانداردها کدامند ؟

· چرا باید پیگیر دریافت گواهی باشیم ؟

· دریافت گواهینامه چه مزایایی دارد ؟

· روند دریافت گواهینامه کدام است ؟

بعلاوه مهمترین نکته این است که ، این آموزش مقدماتی باید در شناخت و آگاهی هر فرد نسبت به تأثیر اجرای استانداردها بر شغلش کمک کند.

کارکنان می خواهند بدانند که چه انتظاری از آنها وجود دارد و چه تغییراتی را می توانند انتظار داشته باشند . هر کارمندی باید بتواند در این تغییرات لازم ، سود و منفعت شخصی بیابد . در غیر این صورت در برابر تغییرات مقاومت می کند . نباید انتظار داشته باشید که نگرانی آنها را در یک دوره آموزشی کم کرده و حس ارزشمندی را برای دریافت گواهینامه بوجود آورید . انجام چنین کاری نیاز به اطلاع رسانی و کمک مستمر دارد .


خـط مشـی کیفیـت و اصلاحات

خـط مشـی کیفیـت و اصلاحات
دسته بندی مدیریت
بازدید ها 0
فرمت فایل doc
حجم فایل 90 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 65
خـط مشـی کیفیـت و اصلاحات

فروشنده فایل

کد کاربری 2036
کاربر

خط مشی کیفیت شرکت صنعتی دنده سازان ، تولید کننده انواع قطعات خودرو ، چرخ دنده و .... درراستای ارتقاء کیفیت محصولات خود و با هدف کسب سفارشات بیشتر ، استانداردهای مدیریت کیفیت ISO / TS 16949 : 2002 و ISO 9001:2000را الگوی مدیریت کیفیت خویش قرار داده وخطمشی کیفیت خود را بدین شرح اعلام می دارد: 1- تلاش در جهت کسب رضایت مشتریان از طریق شناسایی ، درک و برآورده سازی صحیح نیازها و انتظارات آنها 2- ارج نهادن به مقام انسانی کارکنان بعنوان با ارزشترین سرمایه های شرکت از طریق رعایت اصل احترام متقابل ، فراهم آوردن روابط صمیمی ، توجه به مسائل روحی و رفاهی آنها ، ایجاد فضای مناسب کاری برای آنها 3- ارتقاء آگاهی ها ، دانش و توانایی کارکنان از طریق اجرای آموزشهای تخصصی 4- جلب مشارکت فکری کارکنان از طریق دریافت و تشویق ایده های عملی آنها و گسترش فرهنگ کارگروهی 5- تعهد به بهبود مستمر فعالیتها از طریق تدوین ، اجرا و اندازه گیری اهداف کیفیت 6- حرکت به سمت ضایعات صفر از طریق انجام کلیه فعالیتها بطور صحیح و منظم و در موعد مقرر ، جلوگیری از تکرار اشتباهات ، کاهش انحراف از برنامه ها و تاکید بر ﭘیشگیری از خطاها

فهرست

تشریح عناصر سیستم مدیریت کیفیت

بهبود مداوم سیستم مدیریت کیفیت
نیازمندیهای مستندسازی
نظامنامه کیفیت
مسئولیت مدیریت
مسئولیت ، اختیار و ارتباطات
بازنگری مدیریت
عملکرد سیستم مدیریت کیفیت
ورودیهای بازنگری
مدیریت منابع
مهارت‌ها برای طراحی محصول

تحقق محصول / خدمات

طرح‌ریزی تحقق محصول

طرح ریزی پدیدآوری محصول – توضیحات تکمیلی

اندازه‌گیری، تجزیه و تحلیل و بهبود

بازرسی وآزمون اقلام دریافتی

بازرسی وآزمون حین فرآیند

بازرسی و آزمون نهایی

وضعیت بازرسی وآزمون


فاطمه(س)‏

فاطمه بضعة منى و هى نور عینى و ثمرة فؤادى و روحى التى بین جنبى و هى الحوراء الانسیة «فاطمه پاره تن من است، و نور چشمان من، و میوه دلم و روح من است و او حورى انسان صفت است» پیامبر اسلام(ص) در آن سال که سال پنجم بعثتش بود در سختترین شرائط و حالات به سر مى‏برداسلام منزوى بود، و مسلمانان اندک نخستین، شدیداً تحت فشارمحیط مکه بر اثر شرک و بت پرستى و
دسته بندی معارف اسلامی
بازدید ها 2
فرمت فایل doc
حجم فایل 62 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 88
فاطمه(س)‏

فروشنده فایل

کد کاربری 2106
کاربر

فاطمه(س)‏

فاطمه بضعة منى و هى نور عینى و ثمرة فؤادى و روحى التى بین جنبى و هى الحوراء الانسیة: «فاطمه پاره تن من است، و نور چشمان من، و میوه دلم و روح من است و او حورى انسان صفت است».

پیامبر اسلام(ص) در آن سال که سال پنجم بعثتش بود در سختترین شرائط و حالات به سر مى‏برد.اسلام منزوى بود، و مسلمانان اندک نخستین، شدیداً تحت فشار.محیط مکه بر اثر شرک و بت پرستى و جهل و خرافات و جنگهاى قبایل عرب و حاکمیت زور و بینوائى توده‏هاى مردم، تیره و تار بود.پیامبر(ص) به آینده مى‏اندیشید، آینده‏اى درخشان از پشت این ابرهاى سیاه و ظلمانى، آینده‏اى که با توجه به اسباب عادى و ظاهرى بسیار دور دست و شاید غیر ممکن بود.در همین سال حادثه بزرگى در زندگى پیامبر رخ داد، به فرمان خدا براى مشاهده ملکوت آسمانها به معراج رفت، و به مصداق «لنریه من آیاتنا الکبرى» آیات عظیم پروردگار در پهنه بلند آسمان را با چشم خود دید، و روح بزرگش بزرگتر شد، و آماده پذیرش رسالتى سنگیت‏تر توأم با امید بیشتر.در روایتى از اهل سنت و شیعه - که هر دو بر آن تأکید دارند - مى‏خوانیم: پیامبر(ص) در شب معراج از بهشت عبور مى‏کرد، جبرئیل از میوه درخت طوبى به آن حضرت داد، و هنگامى که پیامبر(ص) به زمین بازگشت نطفه فاطمه زهرا سلام اللّه علیها از آن میوه بهشتى منعقد شد.

لذا در حدیث مى‏خوانیم که پیامبر(ص) فاطمه سلام اللّه علیها را بسیار مى‏بوسید، روزى همسرش عایشه بر این کار خرده گرفت، که چرا اینهمه دخترت را مى‏بوسى؟!

پیامبر(ص) در جواب فرمود:«من هر زمان فاطمه را مى‏بوسم، بوى بهشت برین را از او استشمام مى‏کنم».

و به این ترتیب این مولود بزرگ از عصاره پاک میوه‏هاى بهشتى و از پدرى همچون پیامبر(ص)، و مادر ایثارگر و فداکارى همچون «خدیجه» در روز بیستم جمادى الثانى گام به دنیا نهاد، و طعن و سرزنشهاى مخالفین که پیامبر را بدون «نسل جانشین» مى‏پنداشتند، همگى نقش بر آب شد، و به مضمون سوره «کوثر» فاطمه زهرا چشمه جوشان براى ادامه دودمان پیامبر و ائمه هدى و خیر کثیر در طول قرون و اعصار، تا روز قیامت شد.

این بانوى بهشتى (ص) نام داشت که هر کدام از دیگرى پر معنى‏تر بود: 1- فاطمه، 2- صدیقه، 3- طاهره، 4- مبارکه، 5- زکیه، 6- راضیه، 7- مرضیه، 8- محدثه، 9- زهرا و هر یک بیانگر اوصاف و برکات وجود پربرکت او است.

همین بس که در نام معروفش «فاطمه» بزرگترین بشارت براى پیروان مکتبش نهفته است، چرا که «فاطمه» از ماده «فطم» به معنى جدا شدن، یا باز گرفتن از شیر است، و طبق حدیثى که از پیامبر گرامى اسلام(ص)‏ روایت شده به امیر مؤمنان على(ع) ‏ فرمود:

«مى دانى چرا دخترم، فاطمه نامیده شد؟

عرض کرد:بفرمائید.

فرمود:براى آنکه او و شیعیان و پیروان مکتبش از آتش دوزخ باز گرفته شده‏اند»!

از میان نامهاى او نام «زهراء» نیز درخشندگى و فروغ خاصى دارد، از امام صادق(ع) پرسیدند:چرا فاطمه را «زهراء» مى‏نامند؟

فرمود:«زیرا زهراء به معنى درخشنده است و فاطمه چنان بود که چون در محراب عبادت مى‏ایستاد و نور او براى اهل آسمانها پرتو افکن مى‏شد، همانگونه که نور ستارگان براى اهل زمین [پرتو افکن است‏]. لذا زهراء نام نهاده شد».هنگامى که خدیجه زنى با شخصیت و معروف به بزرگى بود، با پیامبر اسلام(ص) ‏ ازدواج کرد زنان مکه از او قطع رابطه کردند، و گفتند: او با جوان تهى دست و یتیمى ازدواج کرده و شخصیت خود را پائین آورده است!

این وضع همچنان ادامه یافت تا اینکه خدیجه باردار شد و جنینش کسى جز فاطمه زهرا نبود.به هنگام وضع حمل به سراغ زنان قریش فرستاد و از آن‏ها خواست که در این ساعات حساس و پردرد و رنج به یارى او بیایند و تنهایش نگذارند، اما او با این پاسخ سرد و درد آلود روبرو شد که:«تو سخن ما را گوش نکردى، با یتیم ابوطالب که مالى نداشت ازدواج نمودى، ما نیز به کمک تو نخواهیم شتافت»!

خدیجه با ایمان، از این پیام زشت و بى معنى سخت غمگین شد، اما در اعماق دلش نور امیدى درخشید که خدایش او را در اینحال تنها نخواهد گذاشت.لحظات سخت و بحرانى وضع حمل آغاز شد، او در محیط خانه تنها بود، و زنى که او را کمک کند وجود نداشت، قلب او فشرده‏تر مى‏شد، و امواج خروشان بى مهریهاى مردم روح پاکش را آزار مى‏داد.ناگهان برقى در افق روحش درخشید، چشم بگشود و چهار زن را نزد خود دید، سخت نگران شد. یکى از آن چهار زن صدا زد:

نترس و غمگین مباش. پرودرگار مهربانت ما را به یارى تو فرستاده است ما خواهران توایم.

من ساره‏ام!و این یک آسیه همر فرعون است که از دوستان تو در بهشت خواهد بود.

آن دیگر مریم دختر عمران.و این چهارمى را که مى‏بینى دختر موسى بن عمران، کلثوم است!ما آمده‏ایم که در این ساعت یار و یاور تو باشیم.و نزد او ماندند تا فاطمه بانوى اسلام دیده به جهان گشود.آرى به مصداق‏((ان الذین قالوا ربنا اللّه ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکة الاتخافوا و لاتحزنوا)). کسانى که بگویند پروردگار ما اللّه است، فرشتگان بر آن‏ها نازل مى‏شوند و مى‏گویند نترسید و اندوهى به خود راه ندهید»

در اینجا نیز علاوه بر فرشتگان، ارواح زنان با شخصیت جهان به یارى خدیجه با ایمان و پر استقامت شتافتند.تولد این مولود خجسته آنچنان پیامبر(ص) را خشنود کرد که زبان به مدح و ثناى پرورگار گشود، و زبان بدخواهان که او را ابتر مى‏خواندند، براى همیشه کوتاه شد.خداوند مژده این مولود پربرکت را در سوره کوثر به پیامبرش داد و فرمود:انا اعطیناک الکوثر.فصل لربک وانحران شانئک هو الابتر»:ما سرچشمه جوشان خیر کثیر را به تو بخشیدیم.اکنون که چنین است، براى پرودگارت نماز بجاى آور و تکبیر گو!مسلماً دشمن تو، ابتر است!

  1. 1. ریاحین الشریعه، جلد1، صفحه .21
    2. این حدیث را با مختصر تفاوتى «سیوطى» در درالمنثور و «طبرى» در ذخائر العقبى و «على بن ابراهیم» در تفسیر خود نقل کرده‏اند. گرچه معروف است که معراج در سالهاى آخر توقف پیامبر(ص) در مکه بوده، ولى به طورى که از بعضى از روایات استفاده مى‏شود معراج مکرر اتفاق افتاده است، بنابراین منافاتى با تولد بانوى اسلام در سال پنجم بعثت ندارد.
    3. این حدیث در بسیارى از کتب اهل سنت از جمله «تاریخ بغداد» و «صواعق ابن حجر» و «کنز العمال» و کتب دیگر آمده است .
    4. مضمون این حدیث را گروهى از دانشمندان اهل سنت از جمله «طبرى» در «ذخائر العقبى» نقل کرده است.
    5. سوره فصلت، آیه .30

فصل دوم

محبت فراوان پیامبر(ص) نسبت به فاطمه(س)

اذا اشتقت الى الجنة قبلت نحر فاطمة:

هنگامى که شوق بهشت در دلم پیدا مى‏شود گلوى فاطمه را مى‏بوسم!

همه مورخان و ارباب حدیث نوشته‏اند که پیامبر(ص) نسبت به دخترش فاطمه‏(س) علاقه عجیبى داشت.

بدیهى است علاقه پیامبر تنها به خاطر رابطه پدرى و فرزندى نبود، هر چند این عاطفه در وجود پیامبر(ص) موج مى‏زد، اما تعبیرات و سخنانى که پیامبر(ص) به هنگام اظهار علاقه نسبت به دخترش فاطمه‏(س) بیان مى‏کرد، نشان مى‏داد که در اینجا معیارهاى دیگرى مطرح است.

واین محبت از محبتها جدا است‏ حب محبوب خدا، حب خدا است‏

از میان روایات فراوانى که در این زمینه رسیده است کافى است به چند روایت زیر که در کتب معروف شیعه و اهل سنت آمده اشاره کنیم:

1- ما کان احد من الرجال احب الى رسول اللّه من على و لا من النساءٍ احب الیه من فاطمة:

«احدى از مردان نزد پیامبر(ص) محبوبتر از امیر مؤمنان على‏(ع) نبود و نه از زنان، محبوبتر از فاطمه(س).

جالب این است که این حدیث را گروه زیادى از عایشه نقل کرده‏اند.

2- هنگامى که آیه شریفه:لا تجعلوا دعاء الرسول بینکم کدعاءٍ بعضکم بعضاً:

پیامبر را آن گونه که یکدیگر را صدا مى‏زنید، صدا نزنید

نازل شد مسلمانان پیامبر(ص) را با خطاب «یا محمد» صدا نکردند، بلکه «یا رسول اللّه و یا ایها النبى» مى‏گفتند.

فاطمه(س) مى‏گوید:بعد از نزول این آیه من دیگر جرأت نکردم پدرم را به عنوان «یا ابتاه» (پدرجان!» صدا کنم، و هنگام که خدمتش مى‏رسیدم «یا رسول‏اللّه» مى‏گفتم.

یکى دوبار این خطاب را تکرار کردم، دیدم پیامبر(ص) ناراحت شد و از من روبرگردانید. دفعه سوم رو به من کرد و گفت:یا فاطمة انها لم تنزل فیک و لا فى اهلک و لا نسلک، انت منى و انا منک، انما نزلت فى اهل الجفاء و الغلظة من قریش!:

اى فاطمه این آیه درباره تو نازل نشده، و نه درباره خاندان و نسل تو، تو از منى و من از توأم، این در مورد جفاکاران و تند خویان بى ادب از قریش نازل شده است!

سپس این جمله عجیب و روح پرور را افزود:قولى: یا ابه! فانها احیا للقلب و ارضى للرب!

«بگو پدرجان! که این سخن قلب مرا زنده مى‏کند و خدا را خشنود مى‏سازد».

آرى آهنگ دلنواز پدرجان فاطمه‏(ع) با روح پیامبر(ص) همان مى‏کرد که امواج نسیم بهارى با شکوفه‏هاى لطیف درختان.

3- در حدیث دیگرى آمده است پیامبر چنان مشتاق فاطمه(س)‏ بود که هر گاه به سفر مى‏رفت آخرین کسى را که با او وداع مى‏کرد زهرا(س) بود، و به هنگامى که از سفر باز مى‏گشت نخستین کسى را که به دیدنش مى‏شتافت فاطمه‏(س) بود.

4- این حدیث را نیز بسیارى از محدثان شیعه و اهل سنت نقل کرده‏اند که پیامبر فرمود:

من آذاها فقد آذانى.و من اغضبها فقد اغضبنى.من سرها فقد سرنى.و من سائه فقد سائنى.

هر کس او را آزار دهد مرا آزار داده است.و هر کس او را خشمگین کند مرا خمشگین ساخته.

هر کس او را مسرور کند مرا مسرور ساخته نموده.و هر کس او را اندوهگین سازد مرا اندوهگین ساخته است!

بدون شک شخصیت والاى فاطمه(س)‏ علیها و آینده درخشان و مقام عرفان و ایمان و عبادتش اینهمه احترام را ایجاب مى‏کرد. چرا که امامان، همه، از نسل او بودند. و بعلاوه او همسر بزرگمرد اسلام امیر مؤمنان على‏(ع) بود.

اما پیامبر(ص) با این عمل مى‏خواست حقیقت دیگرى را نیز به مردم تفهیم کند و دیدگاه اسلام را در زمینه دیگرى روشن سازد و انقلاب فکرى و فرهنگى بیافریند و بگوید:دختر موجودى نیست که باید زنده به گور شود.

ببینید من دست دخترم را مى‏بوسم، او را بر جاى خود مى‏نشانم، و اینهمه عظمت و احترام براى او قائلم.

دختر انسانى است همچون سایر انسانها، نعمتى است از نعمتهاى پرودرگار، موهبتى است الهى.

دختر نیز مى‏تواند مانند پسر مدارج کمال را طى کند و به حریم قرب خدا راه یابد.

و به این ترتبیب شخصیت در هم شکسته زن را در آن محیط تاریک احیاء فرمود.

  1. 1. فضائل الخمسة جلد 43 صفحه .127
    2. مضمون این حدیث در دهها روایت از طرق اهل سنت نقل شده است (احقاق الحق)، جلد 10، صفحه .167
    3. سوره نور، آیه .63
    4. مناقب این شهر آشوب، جلد3، صفحه .320
    5. فضائل الخمسة، جلد3، صفحه .

فصل سوم

فاطمه(س)‏ در کنار پدر

ان اول شخص یدخل على الجنة فاطمه بنت محمد:«نخستین کسى که در بهشت بر من وارد مى‏شود، فاطمه دختر محمد است».

در آن روزگار که مسلمانان دوران آمادگى خود را در مکه مى‏گذراندند، محیط زندگى آنان سخت طوفانى و شرائط فوق العاده بحرانى بود.

آغاز اسلام بود و مسلمانان در اقلیت شدیدى قرار داشتند، و تمام قدرت و نیرو و حاکمیت و ثروت دست دشمنان بى رحم و بى منطق اسلام بود و هر کارى مى‏خواستند، مى‏کردند.

آزارى نبود که بر سر مسلمانان نیاورند، و جسارت و توهینى نبود که نسبت به مقام شامخ پیامبر(ص) روا ندارند.

در این دوران دو نفر بیش از همه ایثار و فداکارى کردند: از میان زنان «خدیجه» بود که بر زخمهاى قلب و جسم پیامبر(ص) مرهم مى‏نهاد، و غبار غم و اندوه را با فداکاریهایش، با محبت و صفایش با همدردى و دلسوزى اش، از قلب مبارکه پیامبر مى‏زدود.

و دیگر «ابوطالب پدر بزرگوار امیرمؤمنان على‏(ع) بود که نفوذ و اعتبارى بسیار در میان مردم مکه داشت، و از تدبیر و هوش و ذکاوت فوق العاده‏اى برخوردار بود، او خود را سپرى نیرومند در برابر پیامبر(ص) کرده بود و یار و یاور و حامى مهربان پیامبر اسلام(ص)‏ بود.

ولى با نهایت تأسف این هر دو یار وفادار، و دو شخصیت بزرگ و انسانهاى ایثارگر، در سال دهم هجرت به فاصله کمى چشم از جهان پوشیدند، و پیغمبر(ص) را در مرگ خود عزادار ساختند، و رسول خدا(ص) از این نظر تنها ماند.

شدت اندوه پیامبر(ص) در سوگ این دو شخصیت که به حق هر کدام سهم قابل ملاحظه‏اى در پیشرفت اسلام داشتند، از اینجا روشن مى‏شود که آن سال را «عام الحزن» نام نهادند یعنى «سال غم و اندوه»!.

اما از آنجا که خداوند هر نعمتى را از بندگان برگزیده‏اش مى‏گیرد نعمت دیگرى را جانشین آن مى‏کند هر کدام از این دو بزرگوار فرزندى از خود به یادگار گذاشتند که درست نقش آن‏ها را ایفا مى‏کردند.

امیرمؤمنان على(ع)‏ یادگار «ابوطالب» همانند پدر حامى و مدافع و یار و یاور پیامبر(ص) بود، قبلا نیز چنین بود اما بعد از ابوطالب جاى خالى او را نیز پر کرد.

و خدیجه دخترش «فاطمه» را به یادگار گذاشت، دخترى مهربان، فداکار و شجاع و ایثارگر که همواره در کنار «پدر» بود و گرد و غبار و رنج و محنت را از قلب پاک پدر مى‏زدود.

امیر مؤمنان على(ع) در آن هنگام 19 سال داشت در حالى که فاطمه سلام اللّه علیها طبق احادیث معروف بیش از پنجسال از سن مبارکش نگذشته بود، قابل توجه اینکه هر دو در خانه پیامبر(ص) زندگى مى‏کردند و مونس ساعتهاى تنهائى او بودند.

هنوز سه سال به هجرت باقى مانده بود، سه سال مملو از حوادث سخت و طوفانهاى شدید زندگى، مملو از مرارتها و ملالتها، مملو از آزارها و اهانتها و تلاشهاى دشمنان براى محو اسلام و مسلمین.

گاه دشمنان سنگدل، خاک، یا خاکستر بر سر پیامبر(ص) مى‏پاشیدند، هنگامى که پیامبر(ص) خانه مى‏آمد، فاطمه سلام اللّه علیها خاک و خاکستر از سر و صورت پدر پاک مى‏کرد، در حالى که اشک در چشمانش حلقه زده بود، پیامبر(ص) مى‏فرمود:

دخترم غمگین مباش و اشک مریز که خداوند حافظ و نگهبان پدر تواست.

گاه دشمنان در حجر اسماعیل اجتماع داشتند و به بتها سوگند مى‏خوردند که هر کجا «محمّد» را پیدا کنند، او را به قتل برسانند.

فاطمه سلام اللّه علیها این خبر را مى‏شنید و به اطلاع پدر مى‏رساند تا مراقب بیشترى از خود کند و این نشان‏ مى‏دهد که نه تنها در درون خانه که در بیرون نیز فاطمه سلام اللّه علیها در فکر دفاع و نجات پدر بود.

در یکى از همان سالها، ابوجهل مشتى اراذل مکّه را تحریک کرد که به هنگامى که پیامبر(ص) در مسجد الحرام به سجده رفته بود، شکمبه گوسفندى را بیاورند و بر سر حضرت بیفکنند، هنگامى که این عمل انجام شد ابوجهل و اطرافیانش صدا به خنده بلند کردند و پیامبر(ص) را به باد مسخره گرفتند.

بعضى از یاران، منظره را دیدند اما دشمن بیرحم چنان آماده بود که توانائى بر دفاع نداشتند، ولى هنگامى که این خبر به گوش دختر کوچکش فاطمه(س) رسید به سرعت به مسجد الحرام آمد و آن را برداشت و با شجاعت مخصوص خودش، ابوجهل و یارانش ر با شمشیر زبان مجازات کرد، و به آن‏ها نفرین فرمود.

آرى در آنجا که گاهى مردن دلاور جرأت دفاع از پیامبر(ص) را نداشتند، این دختر شجاع و خردسال، حضور داشت و به دفاع از پیامبر(ص) مى‏پرداخت.

این دوران هر چه بود، سپرى شد، پیامبر(ص) عازم هجرت به مدینه گشت. فاطمه سلام اللّه علیها باید موقتاً از پدر جدا شود و در خانه تنها بماند، تا زمانى که اجازه هجرت به او داده شود، در حالى که 8 سال بیشتر از سن مبارکش نمى گذشت. ولى همانگونه که امیرمؤمنان على(ع) در لحظات حساس و بحرانى هجرت با خوابیدن در بستر پیامبر(ص) امتحان ایثار و فداکارى خود را داد و بدن خویش را در معرض شمشیرهاى دشمن گذارد، فاطمه(ص)‏ نیز بدون جزع و بیتابى آمادگى خود را براى پذیرش این رسالت جدید اعلام داشت.

ولى دوران جدائى او نمى توانست زیاد طولانى باشد، و باید در کنار پدر همچنان بماند. و در محیط مدینه همچون مکه به دفاع خود ادامه دهد، و گردو غبار اندوه و حوادث سخت را از قلب نورانى پدر بشوید، لذا بعد از چند روز به اتفاق چند نفر از همسران پیامبر(ص) به همراهى امیر مؤمنان على(ع) به مدینه آمد.

فاطمه نه تنها در روزهاى عادى (هر چند پیامبر(ص) روز عادى نداشت) بکله در روزهاى جنگ و طوفانى نیز همچون یک مرد شجاع در شعاعى که مأموریت داشت، از پیامبر(ص) دفاع مى‏کرد.

هنگامى که جنگ «احد» پایان گرفت و تازه لشگر دشمن صحنه را ترک گفته بود و پیامبر(ص) با دندان شکسته و پیشانى مجروح هنوز در میدان احد بود فاطمه سلام اللّه علیها با سرعت به «احد» آمد و با اینکه هنوز نوجوان کم سن و سالى بود فاصله میان «مدینه» و «احد» را با پاى پیاده و با شوق زیاد طى کرد، صورت پدر را با آب شستشو داد، خون را از چهره‏اش زدود، اما زخم پیشانى همچنان خونریزى مى‏کرد.

قطعه حصیرى را سوزاند، و خاکستر آن را برجاى زخم ریخت و مانع خونریزى شد، و عجیبتر اینکه براى جنگى که در روز بعد اتفاق مى‏افتاد. اسلحه براى پدر فراهم مى‏کرد.

در جنگ احزاب که از پررنجترین غزوات اسلامى بود، و در ماجراى فتح مکه در آن روز که سپاه پیروزمند اسلام با احتیاطهاى لازم آخرین سنگر شرک را از دست مشرکان گرفت و خانه را از لوث وجود بتها پاک کرد، باز مى‏بینیم فاطمه سلام اللّه علیها در کنار پیامبر قرار گرفته، و به کنار خندق مى‏آید و براى پیامبر(ص) که چند روز گرسنه مانده، غذاى ساده‏اى که از قرض نانى تجاوز نمى کرد، تهیه مى‏کند، و به هنگام فتح مکه براى او خمیه مى‏زند، آب براى شستشو و غسل آماده مى‏کند، تا گردو غبار را از تنش بشوید و لباس پاکیزه‏اى بپوشد و رهسپار مسجد الحرام شود.

  1. 1. این حدیث را «کلینى» در «کافى» و جمعى از اهل سنت در کتب خود مانند «کنز العمال» و «میزان اعتدال» و غیر آن نقل کرده‏اند.
    2. سیره، ابن هشام، جلد 1، صفحه .416
    3. مناقب، جلد 1، صفحه .71
    4. صحیح، بخارى، جلد 5، صفحه .8
    5. این غزوه «حمراء الاسد» بود که مشرکان از نیمه راه به سوى مدینه بازگشتند تا ضربه‏اى را که در «احد» زده بودند تکمیل کنند، اما خدا مى‏خواست مأیوس و نومید بازگردند، لذا وقتى خود را با مسلمانان شجاع و حتى کسانى که در «احد» مجروح شده بودند، مواجه دیدند، ترسیدند و بازگشتند.

فصل چهارم

فاطمه(س)‏ همسر وفادار امیر مؤمنان(ع)
(لولم یخلق على لم یکن لفاطمة کفو))

«هر گاه على آفریده نمى شد، کسى که لایق همسرى فاطمه باشد وجود نداشت».

ازدواجى که عقدش در ملکوت آسمان بسته شد!

کمالات فوق العاده فاطمه(س)‏ از یکسو.و انتسابش به شخص پیامبر از سوى دیگر.

و شرافت خانوادگى او نیز از سوى دیگر.

سبب شد که مردان زیادى از بزرگان یاران پیامبر(ص) به خواستگارى او بیایند اما همه جواب رد شنیدند.و جالب اینکه غالباً پیامبر در پاسخ آن‏ها مى‏فرمود:امرها الى ربها!

«کار فاطمه به دست پروردگار فاطمه است»!

از همه عجیبتر خواستگارى «عبدالرحمن بن عوف» بود، همان مرد ثروتمندى که مطابق راه و رسم جاهلیت، به همه چیز از دریچه مادى مى‏نگریست، و مهریه سنگین را دلیل بر شخصیت زن و موقعیت ممتاز شوهر مى‏پنداشت.

او به خدمت پیامبر(ص) آمد و عرض کرد:اگر فاطمه را به همسرى من درآورى یکصد شتر که بار همه آن‏ها پارچه‏هاى گرانقیمت مصرى باشد به اضافه ده هزار دینار طلا مهریه او مى‏کنم!!

پیامبر(ص) از این خواستگارى زشت و بى معنى چنان خشمگین شد که مشتى سنگریزه برداشت و به طرف عبدالرحمن پاشید و گفت:«تو گمان کردى من بنده پولم و ثروتم که با پول و ثروت مى‏خواهى بر من فخر بفروشى»؟

آرى باید در خواستگارى فاطمه الگوهاى اسلامى مشخص شود، سنتهاى جاهلیت پایمال گردد، و معیارهاى ارزش اسلامى معلوم شود.

مردم مدینه در این گفتگوها بودند ناگهان این صدا در همه جا پیچید که پیامبر(ص) مى‏خواهد تنها دخترش را به همسرى على بن ابیطالب(ع) ‏ در آورد.

على بن ابیطالب که دستش از مال و ثروت دنیا کوتاه بود و از معیارهاى عصر جاهلى چیزى نداشت، اما وجودش از فرق تا قدم مملو از ایمان و ارزشهاى اصیل اسلامى بود.

هنگامى که تحقیق کردند، معلوم شد رهنمون پیامبر(ص) در این ازدواج مبارک تاریخى وحى آسمانى بوده است، زیرا خودش فرمود:«اتانى ملک فقال یا محمد ان اللّه یقرأ علیک السلام و یقول لک: انى قد زوجت فاطمه ابنتک من على بن ابى طالب فى الملاءِ الاعلى، فزوجها منه فى الارض»:

«فرشته‏اى از سوى خدا آمد و به من گفت: خداوند بر تو سلام مى‏فرستد و مى‏گوید من دخترت فاطمه را در آسمانها به همسرى على بن ابیطالب درآوردم تو نیز در زمین او را به ازدواج على درآور»!

هنگامى که امیر امؤمنان على(ع)‏ به خواستگارى فاطمه سلام اللّه علیها آمد، چهره مبارکش از شرم گلگون شده بود. پیامبر(ص) با مشاهده او شاد و خندان شد فرمود براى چه نزد من آمده‏اى؟

ولى امیرمؤمنان على(ع)‏ به خاطر ابهت پیامبر(ص) نتوانست خواسته خود را مطرح کند، و لذا سکوت کرد.

پیامبر(ص) که از درون امیرمؤمنان على(ع)‏ باخبر بود، چنین فرمود:«لعلک جئت تخطب فاطمة».

«شاید به خواستگارى فاطمه آمدى»؟!...

عرض کرد:آرى، براى همین منظور آمدم.

پیامبر فرمود:اى على! قبل از تو مردان دیگرى نیز به خواستگارى فاطمه آمدند، هر گاه من با خود فاطمه این مطلب را در میان مى‏نهادم روى موافق نشان نمى داد، و اکنون بگذار تا این سخن را با خود او در میان نهم.درست است که این ازدواج آسمانى است و باید بشود، اما شخصیت فاطمه سلام اللّه علیها خصوصاً، و احترام و آزادى زنان در انتخاب همسر عموماً، ایجاب مى‏کند که پیامبر(ص) بدون مشورت با فاطمه سلام اللّه علیها اقدام به این کار نکند.

هنگامى که پیامبر(ص) فضائل امیر مؤمنان على(ع)‏ را براى دخترش بازگو کرد و فرمود:

من مى‏خواهم تو را به همسرى بهترین خلق خدا در آوردم، نظر تو چیست؟

فاطمه که غرق در شرم و حیا بود سر به زیر انداخت و چیزى نگفت و سکوت کرد.

پیامبر(ص) سربرداشت و این جمله تاریخى را که سندى است براى فقهاء در مورد ازدواج دختران باکره بیان فرمود:«اللّه اکبر! سکوتها اقرارها»:«خداوند بزرگ است، سکوت او دلیل بر اقرار او است».

و در پى این ماجرا عقد ازدواج به وسیله پیامبر(ص) بسته شد.

مهر فاطمه‏

اکنون ببینیم مهریّه فاطمه چه بود؟

بدون شک ازدواج بهترین مردان جهان با سیده زنان عالم دختر پیامبر بزرگ اسلام باید از هر نظر الگو باشد، الگوئى براى همه قرون و اعصار لذا پیامبر(ص) رو به امیرمؤمنان على(ع)‏ کرد و فرمود:چیزى دارى که مهریه همسرت قرار دهى؟ عرض کرد:

پدر و مادرم بفدایت، تو از زندگى من به خوبى آگاهى که جز «شمشیر» و «زره» و «شتر» چیز دیگرى ندارم.

پیامبر(ص) فرمود:درست است، شمشیرت به هنگام کارزار با دشمنان اسلام مورد نیاز است.

و باید با شتر نخلستان را آب دهى، و در مسافرت‏ها از آن استفاده کنى.

بنابراین تنها زره را مى‏توانى مهریه همسرت بنمائى و من دخترم فاطمه را در برابر همین زره به عقد تو درآوردم!

شاید بیشترین قیمتى که در تواریخ درباره این زره نوشته شده است، پانصد درهم است.

آرى این گونه باید ارزشهاى غلط درهم بشکند، و ارزشهاى اصیل جانشین آن گردد، و اینگونه است راه و رسم مردان و زنان با ایمان، و این چنین است برنامه زندگى رهبران راستین بندگان خدا.

جهیزیه فاطمه‏

همیشه «مهریه» و «جهیزیه» و «تشریفات عروسى» سه مشکل بزرگ بر سر راه خانواده‏ها در مسئله ازدواج بوده است، مشکلاتى که گاهى تمام دوران حیات ازدواج را مى‏پوشاند و آثار نکبت بارش تا پایان عمر دو همسر باقى مى‏ماند.

گاه دعواها و مشاجرات لفظى، و گاه نزاعهاى خونین، بر سر این امور رخ داده است، و چه سرمایه هائى که بر اثر چشم هم چشمیها و رقابتهاى زشت و کودکانه در این راه از بین رفته است، هنوز هم که هنوز است این رسوبات افکار جاهلى در کسانى که دم از اسلام مى‏زنند، کم نیست.

ولى باید جهیزیه بانوى اسلام همچون مهریه‏اش الگوئى براى همگان باشد.

اگر تعجب نکنید پیامبر(ص) دستور داده زره امیرمؤمنان على(ع)‏ را بفروشد و پولش را که حدود پانصد درهم بود نزد او آوردند.

پیامبر آن را سه قسمت کرد، قسمتى را به بلال داد، تا از آن عطرى خوشبو تهیه کند، و دو قسمت دیگر را براى تهیه وسائل زندگى و لباس تعیین فرمود.

پیداست وسائلى که با این پول ناچیز مى‏توان خرید چقدر ساده و ارزان قیمت باید باشد؟!

در تواریخ آمده که هیجده قلم جهیزیه، با آن پول تهیه شد که قلمهاى مهم آن چنین بود:

یکعدد روسرى بزرگ به چهار درهم‏.

یک قواره پیران به هفت درهم.

یک تخت که با چوب و برگ خرما تهیه شده بود.

چهار عدد بالش از پوست گوسفند که از گیاه خوشبوى «اذخر» پر شده بود.

یک پرده پشمى.

یک قطعه حصیر.

یک عدد دستاس «آسیاب کوچک دستى».

یک مشک چرمى.

یک طشت مسى.

یک ظرف بزرگ براى دوشیدن شیر.

یک سبوى گلى سبزرنگ... و مانند اینها.

آرى چنین بود جهیزیه بانوى زنان جهان.

جهت دریافت فایل فاطمه(س)‏لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود آموزش باز کردن الگو یا قفل فراموش شده سامسونگ s3 (i9300)

یراتون پیش آمده که رمز پترن یا قفل عددی گوشیتونو فراموش کردین با این آموزش خودتون به راحتی میتونین در هر کجایی که هستین قفل گوشیتونو خودتون و دوستانتونو باز کنین (توجه داشته باشین تمام اطلاعات روی گوشی پاک میشود) ...

سوالات طلایی و پرتکرار استخدامی دستگاههای اجرایی - خوشه معارف اسلامی کد 2507

اگر فکر می کنید در شرایط کنونی امکان قبولی در آزمون استخدامی دستگاه های اجرایی وجود ندارد و بهتر است دست روی دست بگذاریم و کاری انجام ندهیم، توصیه می کنیم این فایل را نخوانید چرا که فقط وقت شما تلف خواهد شد! ولیکن اگر خوشبین هستید و فکر می کنید که می توان حتی یک ذره به قبولی در این آزمون و آزمون های مشابه امیدوار بود، این فایل برای شما تهیه شده است. شما با مطالعه این فایل ها گام بزرگی به سمت استخدام برداشته و موقع آزمون چون با سوالات آشنا هستید، آسوده خاطر خواهید بود. این مجموعه سوالا ...

اصل عدم مداخله: حقوق بشر

فایل ورد 75 صفحه قابل ویرایش و آماده پرینت فهرست مطالب مقدمه صلاحیت داخلی عـدم مداخـله و صـلاحیت داخـلی عدم مداخله در مفهوم کلی ماده ۲ (۷) منشور سازمان ملل متحد قطعنامه ۲۶۲۵- اعلامیه اصول (۱۹۷۰)(۲۱) اصل III اصلIV: وظیفه دولتها برای همکاری با یکدیگر مطابق با منشور اصل V: اصل حقوق برابر و حق تعیین سرنوشت افراد قضیه نیکاراگوئه (۱۹۸۶) اصل عدم مداخله حقوق بشر بین‌الملل و عدم مداخله تحولات در داخل نظام سازمان ملل متحد (۵۶) مفاهیم و اصول سازی سه نسل حقوق افراد بومی/ جمعی ...

دانلود مقاله التهاب و ایمنی بدن

پاسخ التهابی هم طبیعی و هم لازم است. التهاب اولین مرحله در فرآیند بهبودی است. التهاب به معنای روشن شده دستگاه است. پسوند itis برای توصیف یک پاسخ التهابی به کار می رود. مثل تانسیلیت (التهاب لوزه ها)، آپاندیسیت(التهاب آپاندیس)، پریتونیت(التهاب پرده صفاق). علل التهاب هر گونه آسیب بافتی ممکن است منجر به یک پاسخ التهابی موضعی شود. اگر چه که التهاب ممکن است توسط آسیب های بافتی مختلفی ایجاد شود، ماهیت پاسخ همیشه یکی است. ضربات مکانیکی مثل افتادن چکش روی پای شما، ممکن است باعث التهاب شود. تماس ...

صندوق حمایت از فرصتهای شغلی دستورالعمل اجرائی عقد مشارکت مدنی «خرداد 1382»

فرمت وورد 67 صفحه دستورالعمل اجرائی مشارکت مدنی ماده 1- مشارکت مدنی عبارتست از درآمیختن سهم الشرکه نقدی و یا غیرنقدی متعلق به اشخاص حقوقی و یا حقیقی متعدد، بنحو مشاع، بمنظور انتفاع، طبق قرارداد. ماده 2- مشارکت مدنی توسط صندوق بمنظور ایجاد تسهیلات لازم برای فعالیتهای تولیدی، کشاورزی، بازرگانی و خدماتی صورت خواهد گرفت. تبصره: موضوع مشارکت باید مشخص باشد. ماده 3- شرکت مشارکت مدنی در صورتی تشکیل و تحقق خواهد یافت که شرکاء طبق قرارداد سهم الشرکه نقدی خود را به حساب مخصوص که در صندوق ...

دانلود مقاله فشار خون چیست

قلب از طریق رگ های بزرگی که سرخرگ نامیده می شوند، خون را به سراسر بدن فرستاده، اکسیژن و مواد غذایی مورد نیاز مغز و دیگر سلول های بدن را تامین می کند. فشار خون سرخرگ ها به وسیله میزان تلاش قلب و سلامتی عروق خونی مشخص می شود. فشار خون بالا یا هیپرتانسیون زمانی رخ می دهد که این فشار افزایش یابد. چهار نوع فشارخون وجود دارد: مطلوب، نرمال، بالاتر از نرمال و بالا. فشارخون بالا نیز به 3 نوع تقسیم بندی می شوند. آنچه که نباید فراموش کنیم این است که تا زمانی که صدمات ایجاد شده توسط فشارخون در بدن ن ...